بهمن 96
تا سی و سه ماهگی پنجم بهمن جشن عقد پسرخاله عزیزم وحید هست که تقریبا یک ماهه من واست لباس سفارش دادم و اول بهمن بهم زنگ زدن که لباستو از تهران آوردن و ما هم رفتیم آوردیمش واقعا قشنگه کاور روش خیلی بانمکه، امیرعلی خوشتیب با لباس مارک دار، پسر منه عزیز دل منه، روز عقد دایی وحید قراره از لباست رونمایی کنیم ساندویج خریدیم و اومدیم خونه ساندویج خوردن خیلی جالبه روز سوم بهمن صبح با مامانی رفتی خرید و هدیه ماهگردت مامانی واست این بلوز شلوار رو خریده بود البته خودت انتخاب کرده بودی و تا رسیده بودین خونه پوشیدی و به من زنگ زدی میگفتی آبی زرد آبی زرد ی اتفاق جالب تو خیابان رفتنت وجود داره که اصلا بغل نمیای و دست ک...